یسنا چیکیلو

فهمیدم دبیسه چیه

اون دبیسه دبیسه که گلم میگفت و من رو گیج و ویج کرده بود و کنجکاو  متوجه شدم که یعنی دمپایی وقتی میخواد ببرمش توی حیاط تا بازی کنه میگه دبیسه.اما حالا دیگه به خود دمپایی  اشاره میکنه و میگه دبیسه.به کفش میگه دبس. ...
19 مرداد 1390

بگو نااناا

تا چند روز پیش یعنی دقیقا میشه گفت شونزده خرداد یسناگلی وقتی میخواست شیر بخوره اصلا اسم نانا روکه من میخواستم یاد بگیره بگه  نمیگفت.اون روز ظهر وقتی میخواستم بخوابونمش گفتم حالا میخای چی بخوری؟گفت هه هه. مثل همیشه.گفتم این چیه؟دوباره گفت هه .بهش گفتم بگو نانا.اول نگام کرد بعد فقط گفت ن.گفتم نااانااا.حالا بگو.خیلی شیرین و دوست داشتنی گفت نّنّ. خیلی خوشحال شدم خیلی زیاد لذت بردم و حسرت خوردم چرا زودت یادش نداده بودم.حالا چند روزیه که وقتی شیر میخواد میاد روبروم میایسته ومیگه  نن البته یکم داره میره تو آهنگ نانا.ای وای بیدارشد عزیزم برم پیشش تا گریه نکرده. ...
18 مرداد 1390

واکسن 18ماهگی واقعا دردناکه

ای کاش میشد بجای واکسن قطره شربت یا حتی آمپول به بچه ها زد .دختر گلم خیلی خیلی اذیت شد ودرد کشید.و تب کرد و گریه کرد. پای چپشو اصلا تکون نمیداد.کمی ورم کرده بود دو روز بعد تاتی تاتی مجبورش کردم راه بره راه افتاد اما لنگون لنگون. با احتیاط مینشست بااحتیاط پامیشد.چیزی رو اگه میخواست برداره از روی زمین خیلی آآآآآروم خم میشد و برش میداشت.یه جورایی خنده دار شده بود کاراش.فداش بشم الهی ...
18 مرداد 1390

چه ناقلا شده خانم

یسناجونم امروز دوید سمت کامپیوتر و سی دی رم رو باز کرد.سیدی خاله ستاره رو در اورد و دوباره دکمه رو زد اما سی دی رو جابجا کرده بود  و گیر کرد.تا اومدم برسم بهش فرار کرد.فداش بشم من. ...
11 مرداد 1390